مانی  جونممانی جونم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
ماهان جونمماهان جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

پسرهایی از جنس عشق

همه کلماتت تا پایان 16 ماهگی (26 شهریور)

سلام عزیز دلم فردا 16 ماهت پر میشه .خیلی ناز و خواستنی تر از همیشه شدی . با صدای ظریف بچه گونه گاهی یه حرفایی میگی که دلم برات ضعف میره  تو این پست حرفا و کلماتی که تا الان بلدی تا اونجا که یادم میاد  مینویسم .. آبی (آب) -  ای چیه ( این چیه)   -    ادا ( غذا)    -  جی (شیر)  -  جی جی ( همون ممه ) انوئا ( هندونه)  -   ماما - بابا -   عما ( کیمیا)  -  تـــته  (دده یا بیرون)  - اموم (حموم)  - دات ( ساعت)  -   ت ت ( تولد) دوئههه ( داغه )   -  جیژژژه  -  تش (کفش)   - دس (...
25 شهريور 1392

15 ماهگی

تو این یک ماه مرداد که مامانی تعطیل بود و روز و شب پیش هم بودیم حسابی بهت خوش گذشت. ماه رمضون یه شب افطار رفتیم دریاچه پارک چیتگر ( یا همون دریاچه شهدای خلیج فارس) اونجا کلی آب بازی کردی با فواره ها یه مسافرت کوتاه هم به سواحل چمخاله و کیاشهر داشتیم . وقتی برای اولین بار کنار ساحل رفتیم بر خلاف تصورم اصلا از دریا واهمه نداشتی اگر یه لحظه ازت غافل میشدیم بدو بدو میرفتی تو آب حسابی با دختر خاله ت کنار دریا اب بازی و شن بازی کردین. یه مدت هم رو مد نههههه گفتن افتاده بودی ازت هر چی میپرسیم مثلا فلان چیزو دوست داری؟ بابا رو دوس داری؟ یا هر چی در مورد دوست داشتن میپرسیدیم در جواب یه نهههههه بلند میگی تلفن که زنگ میزنه میدویی میری...
4 شهريور 1392

یازده ماهگی عسلچه

دو ماهه که چیزی ننوشتم تو این دو ماه حسابی مشغول بودم با یه عالمه کار . از 9 ماهگی که بردمش بهداشت برای چکاب دیگه تا الان چکاب نبردم نمیدونم رشدش چطور بوده ولی قد و دور سرشو که خودم اندازه میگیرم خداروشکر خوب بوده وقتی پسرم ده ماهگیشو پر کرد  روزهای اخر سفند 91  رفتیم سفر عمره ای که از مدتها قبل اسممون دراومده بود و بخاطر نی نی عقب مینداختم ... نیمه اول 11 ماهگی تو مکه و مدینه گذشت پسرم تو این مدت حسابی بزرگ شدی خیلی چیزا یاد گرفتی... اولین دندونت (سمت چپ جلو پایین) درست یک هفته قبل سفر به مکه درامد.. یعنی 20 اسفند و چون خیلی کار داشتیم نتونستم برات جشن بگیرم ... 19 فروردین برات آش دندونی پختم که خیلی خوشمزه شده بود ... دند...
14 فروردين 1392
1